معنی فارسی passed pawn

B2

پیاده‌ای که با پیاده‌های حریف مسدود نشده است و می‌تواند به سمت صفت ترقی کند.

A pawn that has no opposing pawns blocking its path to promotion.

noun
معنی(noun):

A pawn that has passed beyond enemy pawns on its own or adjacent files, and that hence has a clear run to the eighth rank.

example
معنی(example):

در شطرنج، پیاده رد شده می‌تواند بسیار قدرتمند باشد.

مثال:

In chess, the passed pawn can be very powerful.

معنی(example):

یک پیاده رد شده هیچ پیاده‌ مخالفی در راه خود ندارد.

مثال:

A passed pawn has no opposing pawns in its way.

معنی فارسی کلمه passed pawn

: معنی passed pawn به فارسی

پیاده‌ای که با پیاده‌های حریف مسدود نشده است و می‌تواند به سمت صفت ترقی کند.