معنی فارسی pass for
B1به عنوان چیزی دیگر شناخته شدن، به خصوص در موقعیتهایی که شخص یا چیزی میتواند با ویژگیهای خود شبیه به آن باشد.
To be accepted or recognized as someone or something else; often used in contexts of appearance or perception.
- verb
verb
معنی(verb):
To be mistakenly seen as something that one is not
معنی(verb):
To be sufficient, especially minimally so, for a specified purpose.
example
معنی(example):
او به راحتی میتواند به عنوان یک موسیقیدان حرفهای شناخته شود.
مثال:
He can easily pass for a professional musician.
معنی(example):
با کمی آرایش، او میتواند به عنوان یک فرد خیلی بزرگتر به نظر برسد.
مثال:
With a little makeup, she could pass for someone much older.
معنی فارسی کلمه pass for
:
به عنوان چیزی دیگر شناخته شدن، به خصوص در موقعیتهایی که شخص یا چیزی میتواند با ویژگیهای خود شبیه به آن باشد.