معنی فارسی pass go
A2عبارت مربوط به یک مرحله خاص در بازی که در آن بازیکن باید از نقطه مشخصی عبور کند.
A phrase commonly associated with the game Monopoly, referring to a specific point in the game where players earn money.
- IDIOM
example
معنی(example):
در بازی، زمانی که از «عبور از گذر» رد میشوید، ۲۰۰ دلار جمع میکنید.
مثال:
In the game, you collect $200 when you pass go.
معنی(example):
شما باید به یاد داشته باشید که بگویید 'عبور از گذر' تا پاداشهای خود را جمعآوری کنید.
مثال:
You must remember to say 'pass go' to collect your rewards.
معنی فارسی کلمه pass go
:
عبارت مربوط به یک مرحله خاص در بازی که در آن بازیکن باید از نقطه مشخصی عبور کند.