معنی فارسی pass keys

B1

کلیدهایی که برای ورود به یک سیستم یا منطقه خاص استفاده می‌شوند.

Keys that are required to gain access to a secure location or system.

example
معنی(example):

برای دسترسی به منطقه امن، باید کلیدهای عبور را وارد کنید.

مثال:

You need to enter the pass keys to access the secure area.

معنی(example):

برنامه‌نویس کلیدهای عبور را برای نرم‌افزار تولید کرد.

مثال:

The programmer generated the pass keys for the software.

معنی فارسی کلمه pass keys

: معنی pass keys به فارسی

کلیدهایی که برای ورود به یک سیستم یا منطقه خاص استفاده می‌شوند.