معنی فارسی pass mark

B2

نمره‌ای که برای قبولی در آزمون یا دوره‌ای لازم است.

The minimum score required to pass a test or assessment.

example
معنی(example):

شما باید نمره قبولی را برای قبول شدن در امتحان کسب کنید.

مثال:

You need to get a pass mark to pass the exam.

معنی(example):

نمره قبولی برای این دوره 60% است.

مثال:

The pass mark for this course is 60%.

معنی فارسی کلمه pass mark

: معنی pass mark به فارسی

نمره‌ای که برای قبولی در آزمون یا دوره‌ای لازم است.