معنی فارسی pass laws
B1تصویب قوانین توسط یک نهاد رسمی مانند دولت یا پارلمان.
To approve or enact legislation by a governing body.
- VERB
example
معنی(example):
دولت برنامه دارد تا قوانینی برای حفاظت از محیط زیست بگذراند.
مثال:
The government plans to pass laws to protect the environment.
معنی(example):
سال آینده قوانین را برای بهبود حقوق کارگران خواهند گذراند.
مثال:
They will pass laws to improve worker rights next year.
معنی فارسی کلمه pass laws
:
تصویب قوانین توسط یک نهاد رسمی مانند دولت یا پارلمان.