معنی فارسی pass judgement
B2به معنای قضاوت درباره کسی یا چیزی به طور قطعی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب.
To form an opinion or conclusion about someone or something, often without having all the information.
- IDIOM
example
معنی(example):
مهم است که بدون دانستن حقایق قضاوت نکنید.
مثال:
It's important not to pass judgement without knowing the facts.
معنی(example):
پیش از اینکه قضاوت کنیم، بیایید هر دو سمت داستان را بشنویم.
مثال:
Before we pass judgement, let’s hear both sides of the story.
معنی فارسی کلمه pass judgement
:
به معنای قضاوت درباره کسی یا چیزی به طور قطعی و بدون در نظر گرفتن همه جوانب.