معنی فارسی passivity
B1 /pæˈsɪvɪti/عدم فعالیت یا حالت بدون تأثیر که در آن فرد به انفعال تمایل دارد و برای برقراری یا تغییر شرایط تلاش نمیکند.
The state of being passive; lack of active response or participation.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being passive.
معنی(noun):
Submissiveness.
معنی(noun):
A lack of initiative.
example
معنی(example):
عدم فعالیت او در بحثها اغلب منجر به مشکلات حلنشده میشود.
مثال:
His passivity in discussions often leads to unresolved issues.
معنی(example):
او با پاسخ ندادن به دعوتنامهها، عدم فعالیت نشان داد.
مثال:
She showed passivity by not responding to the invitations.
معنی فارسی کلمه passivity
:
عدم فعالیت یا حالت بدون تأثیر که در آن فرد به انفعال تمایل دارد و برای برقراری یا تغییر شرایط تلاش نمیکند.