معنی فارسی passee
B1پاسی، فردی که توجه یا دعوت را دریافت میکند.
The person who receives advice or attention from someone else.
- NOUN
example
معنی(example):
پاسی به هنگام گوش دادن به سخنران به نظر متفکر میرسید.
مثال:
The passee looked thoughtful while listening to the speaker.
معنی(example):
او پاسی بود که مشاوره را دریافت کرد.
مثال:
She was the passee who received the advice.
معنی فارسی کلمه passee
:
پاسی، فردی که توجه یا دعوت را دریافت میکند.