معنی فارسی passimeter

B1

ابزاری برای اندازه‌گیری یا پیگیری مشخصه‌ای خاص.

A device used for measuring or tracking specified metrics.

example
معنی(example):

پاسیمتر به ما کمک می‌کند تا تعداد کاربران را پیگیری کنیم.

مثال:

The passimeter will help us track the number of users.

معنی(example):

استفاده از پاسیمتر می‌تواند درک ما از تعامل کاربران را افزایش دهد.

مثال:

Using a passimeter can enhance our understanding of user engagement.

معنی فارسی کلمه passimeter

: معنی passimeter به فارسی

ابزاری برای اندازه‌گیری یا پیگیری مشخصه‌ای خاص.