معنی فارسی pastorale
B1پاستورال، یک قطعه موسیقی یا ادبی که موضوع‌ها و صحنه‌های زندگی روستایی را به تصویر می‌کشد.
A musical or literary work that depicts scenes from rural life, often idealized.
- noun
noun
معنی(noun):
A play or a musical product which has a pastoral subject.
معنی(noun):
An artwork that is suggestive of pastoral themes.
مثال:
She was in the country, painting her first pastorale.
معنی(noun):
One of the figures of a quadrille.
example
معنی(example):
پاستورال اپرا، صحنه‌های روستایی زیبایی را به نمایش گذاشت.
مثال:
The opera's pastorelle featured beautiful pastoral scenes.
معنی(example):
او یک پاستورال نوشت که به خاطر سادگی‌اش دوست داشته شد.
مثال:
He composed a pastorelle that was loved for its simplicity.
معنی فارسی کلمه pastorale
:
پاستورال، یک قطعه موسیقی یا ادبی که موضوع‌ها و صحنه‌های زندگی روستایی را به تصویر می‌کشد.
