معنی فارسی pastorising
B1پاستوریزه کردن، فرایند حرارتی که باکتریها را در مایع میکشد.
The act of applying heat to a liquid to kill bacteria.
- VERB
example
معنی(example):
پاستوریزه کردن محصول ایمنی آن را تضمین میکند.
مثال:
Pastorising the product ensures its safety.
معنی(example):
او در حال پاستوریزه کردن شیر است تا از خراب شدن آن جلوگیری کند.
مثال:
She is pastorising the milk to prevent spoilage.
معنی فارسی کلمه pastorising
:
پاستوریزه کردن، فرایند حرارتی که باکتریها را در مایع میکشد.