معنی فارسی pasturewise

B1

به معنای مرتبط با مرتع و چمن‌زار، روشمند در زمینه مرتع.

In a manner relating to or based on pasture or grazing land.

example
معنی(example):

آنها در مورد موضوع به صورت مرتع‌محور بحث کردند.

مثال:

They discussed the topic pasturewise.

معنی(example):

گزارش به صورت مرتع‌محور سازماندهی شده بود تا وضوح بیشتری داشته باشد.

مثال:

The report was organized pasturewise to improve clarity.

معنی فارسی کلمه pasturewise

: معنی pasturewise به فارسی

به معنای مرتبط با مرتع و چمن‌زار، روشمند در زمینه مرتع.