معنی فارسی pata
B1نوعی خوراک که معمولاً استفاده از تکههای بزرگ گوشت است.
A dish made from a large piece of meat, often cooked slowly.
- NOUN
example
معنی(example):
پاتا به آرامی به مدت چند ساعت پخته شد.
مثال:
The pata was cooked slowly for several hours.
معنی(example):
ما در گردهمایی خانواده از پاتا لذت بردیم.
مثال:
We enjoyed pata at the family gathering.
معنی فارسی کلمه pata
:
نوعی خوراک که معمولاً استفاده از تکههای بزرگ گوشت است.