معنی فارسی pathetical
B2مربوط به حالاتی که احساس غم و افسردگی را نشان میدهند.
Expressing or evoking pity; sad.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقشه او پاتتیکال و فاقد محتوا بود.
مثال:
His plan was pathetical and lacked substance.
معنی(example):
عذر پاتتیکال هیچکس را متقاعد نکرد.
مثال:
The pathetical excuse did not convince anyone.
معنی فارسی کلمه pathetical
:
مربوط به حالاتی که احساس غم و افسردگی را نشان میدهند.