معنی فارسی patise
B1پرورش یا بهبود یک مهارت یا توانایی به تدریج در طول زمان.
To cultivate or improve a skill gradually over time.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت مهارتهای خود را در آشپزی پرورش دهد.
مثال:
He decided to patise his skills in cooking.
معنی(example):
او به پرورش توانایی خود در صحبت کردن در جمع نیاز دارد.
مثال:
She needs to patise her ability to speak in public.
معنی فارسی کلمه patise
:
پرورش یا بهبود یک مهارت یا توانایی به تدریج در طول زمان.