معنی فارسی patinous

C1

پاتینوس، به ویژگی‌های مربوط به پوشش پاتینا یا اثر آن اشاره دارد.

Pertaining to characteristics associated with a patina or its effect.

example
معنی(example):

ظاهر پاتینوس درب شخصیت خاصی به آن بخشید.

مثال:

The patinous appearance of the door added character.

معنی(example):

او از اثر پاتینوس بر روی فلز قدردانی کرد.

مثال:

She appreciated the patinous effect on the metal.

معنی فارسی کلمه patinous

: معنی patinous به فارسی

پاتینوس، به ویژگی‌های مربوط به پوشش پاتینا یا اثر آن اشاره دارد.