معنی فارسی patinized

B2

پاتینیز شده، به حالتی اطلاق می‌شود که یک شیء دارای پوشش یا بافت پاتینا باشد.

Describing an object that has a patina finish or texture applied.

example
معنی(example):

سطح پاتینیز شده به اثر هنری حس عتیقه‌ای داد.

مثال:

The patinized surface gave the artwork an antique feel.

معنی(example):

آنها مبلمان را پاتینیز کرده بودند تا زیبایی آن را افزایش دهند.

مثال:

They had patinized the furniture to enhance its beauty.

معنی فارسی کلمه patinized

: معنی patinized به فارسی

پاتینیز شده، به حالتی اطلاق می‌شود که یک شیء دارای پوشش یا بافت پاتینا باشد.