معنی فارسی patricianship
B2وضعیت یا نقش فرد در طبقه نجبا و اشراف و مسئولیتهای آن.
The status or position of being a patrician, along with associated duties.
- NOUN
example
معنی(example):
نجبا بودن شامل برخی امتیازات و مسئولیتها است.
مثال:
Patricianship entails certain privileges and responsibilities.
معنی(example):
نجبا بودن که او به ارث برده بود با انتظارات بزرگ همراه بود.
مثال:
The patricianship he inherited came with great expectations.
معنی فارسی کلمه patricianship
:
وضعیت یا نقش فرد در طبقه نجبا و اشراف و مسئولیتهای آن.