معنی فارسی patricianly

B1

به شکلی که مشخص کننده یا مرتبط با نجبا باشد.

In a manner characteristic of a patrician; aristocratic.

example
معنی(example):

او در این رویداد به شیوه‌ای نجبا صحبت کرد.

مثال:

She spoke in a patricianly manner at the event.

معنی(example):

رفتار نجبا او مهمانان را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

His patricianly demeanor impressed the guests.

معنی فارسی کلمه patricianly

: معنی patricianly به فارسی

به شکلی که مشخص کننده یا مرتبط با نجبا باشد.