معنی فارسی patricianhood
B2پاتریسیانهُود به حالتی یا وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص متعلق به طبقهي نجبا و اشراف باشد، بهویژه در زمینه اجتماعی و فرهنگی.
The condition or status of being a patrician, typically associated with aristocracy.
- NOUN
example
معنی(example):
نجبا بودن او به او احساس برتری میداد.
مثال:
His patricianhood gave him a sense of superiority.
معنی(example):
در روم باستان، نجبا بودن مختص خانوادههای برجسته بود.
مثال:
In ancient Rome, patricianhood was reserved for the elite families.
معنی فارسی کلمه patricianhood
:
پاتریسیانهُود به حالتی یا وضعیتی اشاره دارد که در آن شخص متعلق به طبقهي نجبا و اشراف باشد، بهویژه در زمینه اجتماعی و فرهنگی.