معنی فارسی patrices
B1چندین میراث، مالی که به نسلهای بعد منتقل میشود.
Multiple estates or properties inherited from ancestors.
- NOUN
example
معنی(example):
میراثهای خانوادههای اشرافی به دقت مستند شده بود.
مثال:
The patrices of the noble families were carefully documented.
معنی(example):
تاریخنگاران برای درک نسلهای خانوادگی، میراثها را مطالعه میکنند.
مثال:
Historians study the patrices to understand family lineages.
معنی فارسی کلمه patrices
:
چندین میراث، مالی که به نسلهای بعد منتقل میشود.