معنی فارسی patrilinies
B1مجموعه روابط خویشاوندی و نسلهای پدری در یک فرهنگ خاص.
The different lines of descent through the male line in various cultures.
- NOUN
example
معنی(example):
فرهنگهای مختلف دارای نسبهای پدری مختلفی هستند که میراث آنان را تعریف میکنند.
مثال:
Different cultures have various patrilinies that define their heritage.
معنی(example):
محققان به مطالعهی نسبهای پدری میپردازند تا الگوهای مهاجرت انسانی را درک کنند.
مثال:
Researchers study patrilinies to understand human migration patterns.
معنی فارسی کلمه patrilinies
:
مجموعه روابط خویشاوندی و نسلهای پدری در یک فرهنگ خاص.