معنی فارسی patronship

B2

نقش یا وضعیت یک حامی به ویژه در حمایت مالی یا اجتماعی از پروژه‌ها یا افراد.

The role or status of being a patron, especially in a financial or supportive capacity.

example
معنی(example):

او به خاطر مشارکت‌هایش در هنرها، مورد احترام قرار گرفت و لقب حامی دریافت کرد.

مثال:

She was honored with a patronship for her contributions to the arts.

معنی(example):

حمایت او باعث شد تا بسیاری از هنرمندان شکوفا شوند.

مثال:

His patronship allowed many artists to thrive.

معنی فارسی کلمه patronship

: معنی patronship به فارسی

نقش یا وضعیت یک حامی به ویژه در حمایت مالی یا اجتماعی از پروژه‌ها یا افراد.