معنی فارسی patronly

B2

رفتار و طرز صحبت به گونه‌ای که نشان‌دهنده نگرانی و حمایت است، به‌خصوص در موقعیت‌هایی که فرد در نقش حامی ظاهر می‌شود.

Exhibiting characteristics typical of a patron; supportive and nurturing.

example
معنی(example):

ژست‌های پدرانه او تازه‌واردها را خوش‌آمد گفت.

مثال:

His patronly gestures made the newcomers feel welcomed.

معنی(example):

او ظاهری پدرانه داشت که به هنرمندان آرامش می‌داد.

مثال:

She had a patronly demeanor that comforted the artists.

معنی فارسی کلمه patronly

: معنی patronly به فارسی

رفتار و طرز صحبت به گونه‌ای که نشان‌دهنده نگرانی و حمایت است، به‌خصوص در موقعیت‌هایی که فرد در نقش حامی ظاهر می‌شود.