معنی فارسی patt
A2پات، به عمل فشار دادن یا صاف کردن چیزی اشاره دارد، معمولاً برای تهیه غذا.
Refers to the action of pressing or flattening something, usually in cooking.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت قبل از پخت نان را فشار دهد.
مثال:
He decided to patt the bread before baking it.
معنی(example):
فشردن خمیر برای آسانتر رول کردن آن معمول است.
مثال:
It's common to patt the dough to make it easier to roll.
معنی فارسی کلمه patt
:
پات، به عمل فشار دادن یا صاف کردن چیزی اشاره دارد، معمولاً برای تهیه غذا.