معنی فارسی paucispiral
B2پراکنده، به معنای داشتن شیبهای کم و تعداد اندک دورهای گشت، معمولاً در توصیف شکل موجودات مورد استفاده قرار میگیرد.
Having a few turns or spirals; often used in the context of natural forms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حلزون یک صدف پراکنده دارد که منحصر به فرد است.
مثال:
The snail has a paucispiral shell that is unique.
معنی(example):
در زیستشناسی، ساختار پراکنده در برخی گونهها قابل مشاهده است.
مثال:
In biology, a paucispiral structure can be observed in some species.
معنی فارسی کلمه paucispiral
:
پراکنده، به معنای داشتن شیبهای کم و تعداد اندک دورهای گشت، معمولاً در توصیف شکل موجودات مورد استفاده قرار میگیرد.