معنی فارسی pausal
B2پausal، مرتبط با وقفهها در گفتگو یا تفکر که میتواند تأثیر خاصی داشته باشد.
Relating to pauses that can have a significant impact in communication.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مستند لحظات پاوسالی را برای تفکر داشت.
مثال:
The documentary had several pausal moments for reflection.
معنی(example):
او وقفههای پاوسالی را در ارائهاش گنجاند تا مخاطب را درگیر کند.
مثال:
He incorporated pausal breaks in his presentation to engage the audience.
معنی فارسی کلمه pausal
:
پausal، مرتبط با وقفهها در گفتگو یا تفکر که میتواند تأثیر خاصی داشته باشد.