معنی فارسی pawnage

B1

رهن، عمل دادن شیء به یک رهن‌خانه برای دریافت پول به عنوان قرض.

The act of pawning something; the state of being pawned.

example
معنی(example):

رهنِ ساعت من به من کمک کرد تا صورتحساب‌های این ماه را پرداخت کنم.

مثال:

The pawnage of my watch helped me cover my bills this month.

معنی(example):

رهن ممکن است یک راه سریع برای دریافت پول در مواقع اضطراری باشد.

مثال:

Pawnage can be a quick way to get cash in emergencies.

معنی فارسی کلمه pawnage

: معنی pawnage به فارسی

رهن، عمل دادن شیء به یک رهن‌خانه برای دریافت پول به عنوان قرض.