معنی فارسی pay down
B2کاهش مبلغ وام یا بدهی با پرداختهای منظم.
To reduce a debt by making regular payments.
- VERB
example
معنی(example):
مهم است که بهطور منظم بدهیهای خود را پرداخت کنید.
مثال:
It’s important to pay down your debts regularly.
معنی(example):
او تصمیم گرفت وام را پرداخت کند تا پرداختهای ماهیانهاش کاهش یابد.
مثال:
She decided to pay down the loan to reduce her monthly payments.
معنی فارسی کلمه pay down
:
کاهش مبلغ وام یا بدهی با پرداختهای منظم.