معنی فارسی pay-
B1پرداخت به عملی اطلاق میشود که در آن فرد مبلغی را به منظور خرید کالا یا خدمات میپردازد.
To give money in exchange for something.
- VERB
example
معنی(example):
پرداخت کردن به معنای دادن پول برای کالاها یا خدمات است.
مثال:
To pay means to give money for goods or services.
معنی(example):
شما باید صورتحسابهای خود را به موقع پرداخت کنید.
مثال:
You must pay your bills on time.
معنی فارسی کلمه pay-
:
پرداخت به عملی اطلاق میشود که در آن فرد مبلغی را به منظور خرید کالا یا خدمات میپردازد.