معنی فارسی payably
B1به معنای بهطور قابل پرداخت و قابل تسویه است.
In a manner that can be paid; capable of being settled.
- ADVERB
example
معنی(example):
صورتحساب باید در پایان ماه بهصورت قابل پرداخت تسویه میشد.
مثال:
The invoice was due to be payably settled by the end of the month.
معنی(example):
شما میتوانید وجوه را بهطور قابل پرداخت از طریق پلتفرمهای مختلف منتقل کنید.
مثال:
You can payably transfer funds through various platforms.
معنی فارسی کلمه payably
:
به معنای بهطور قابل پرداخت و قابل تسویه است.