معنی فارسی paynimrie
B1خصوصیات یا حالتهایی که به پیونیها ارتباط دارد.
Qualities or conditions related to being a payni.
- NOUN
example
معنی(example):
پیونیری معمولاً با شک و تردید در جامعه مواجه میشد.
مثال:
Paynimrie was often met with suspicion in the community.
معنی(example):
تأثیرات پیونیری بر تعاملات اجتماعی مشهود بود.
مثال:
The impacts of paynimrie on social interactions were evident.
معنی فارسی کلمه paynimrie
:
خصوصیات یا حالتهایی که به پیونیها ارتباط دارد.