معنی فارسی paynimry
B1دوره یا ویژگیهای مربوط به وجود پیونیها.
The period or characteristics related to being a payni.
- NOUN
example
معنی(example):
پیونیگری در نوشتههای تاریخی بررسی شد.
مثال:
The paynimry was explored in historical writings.
معنی(example):
آنها درباره پیونیگری رایج در آن دوره صحبت کردند.
مثال:
They discussed the paynimry prevalent in that era.
معنی فارسی کلمه paynimry
:
دوره یا ویژگیهای مربوط به وجود پیونیها.