معنی فارسی payphone

A2

تلفنی که برای استفاده از آن باید هزینه پرداخت شود و معمولاً در مکان‌های عمومی مانند خیابان‌ها یا ایستگاه‌های مترو قرار دارد.

A public telephone that requires payment to make calls.

noun
معنی(noun):

A public telephone that requires prepayment to operate, generally via the insertion of coins or a credit card.

مثال:

I only had ten cents in my pocket, so I couldn't use the payphone to call a cab.

example
معنی(example):

وقتی گوشی‌ام خاموش بود از یک تلفن عمومی استفاده کردم تا با دوستم تماس بگیرم.

مثال:

I used a payphone to call my friend when my phone was dead.

معنی(example):

هنوز هم در شهرهای بزرگ تلفن‌های عمومی وجود دارد.

مثال:

There are still some payphones available in big cities.

معنی فارسی کلمه payphone

: معنی payphone به فارسی

تلفنی که برای استفاده از آن باید هزینه پرداخت شود و معمولاً در مکان‌های عمومی مانند خیابان‌ها یا ایستگاه‌های مترو قرار دارد.