معنی فارسی paysage
B1نوعی نمایش بصری از طبیعت، معمولاً شامل کوهها، درختان و آب و هوا.
A view or representation of the natural environment.
- noun
noun
معنی(noun):
A landscape.
example
معنی(example):
منظره در پاییز با همهی برگهای رنگی زیبا است.
مثال:
The landscape is beautiful in the autumn with all the colored leaves.
معنی(example):
بسیاری از هنرمندان دوست دارند نقاشیهای منظرهای از طبیعت بکشند.
مثال:
Many artists like to paint landscapes of nature.
معنی فارسی کلمه paysage
:
نوعی نمایش بصری از طبیعت، معمولاً شامل کوهها، درختان و آب و هوا.