معنی فارسی paysan
B2کشاورز یا فردی که در روستا زندگی میکند و به کشاورزی مشغول است.
A peasant or rural farmer.
- NOUN
example
معنی(example):
روستایی از سپیدهدم تا غروب سخت در مزارع کار میکرد.
مثال:
The paysan worked hard in the fields from sunrise to sunset.
معنی(example):
بسیاری از روستاییان هنوز از روشهای کشاورزی سنتی استفاده میکنند.
مثال:
Many paysans still practice traditional farming methods.
معنی فارسی کلمه paysan
:
کشاورز یا فردی که در روستا زندگی میکند و به کشاورزی مشغول است.