معنی فارسی pay scale
B2نظام یا چارچوبی که بر اساس آن حقوق و دستمزد کارمندان مشخص میشود.
A system that determines the salary levels of employees.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت دارای مقیاس حقوقی است که درآمدهای کارمندان را بر اساس تجربه تعریف میکند.
مثال:
The company has a pay scale that outlines employee salaries based on experience.
معنی(example):
درک مقیاس حقوق میتواند به شما در مذاکره در مورد حقوقتان کمک کند.
مثال:
Understanding the pay scale can help you negotiate your salary.
معنی فارسی کلمه pay scale
:
نظام یا چارچوبی که بر اساس آن حقوق و دستمزد کارمندان مشخص میشود.