معنی فارسی peakishly

B1

به شیوه‌ای که مختص اوج یا نکات بارز باشد.

In a manner that highlights or emphasizes peaks.

example
معنی(example):

او به طرز برجسته‌ای صحبت کرد و بر روی نکاتش تأکید داشت.

مثال:

She spoke peakishly, emphasizing her points.

معنی(example):

نمودار نشان‌دهنده افزایش برجسته و تند در فروش بود.

مثال:

The graph showed a peakishly sharp increase in sales.

معنی فارسی کلمه peakishly

: معنی peakishly به فارسی

به شیوه‌ای که مختص اوج یا نکات بارز باشد.