معنی فارسی pecten
B1 /ˈpɛktən/پکتن، بخشی از صدف که به آن کمک میکند در آب حرکت کند و عضو اساسی در آناتومی برخی نرمتنان به شمار میرود.
A comb-like structure in some bivalve mollusks, aiding in movement and function.
- noun
noun
معنی(noun):
The bones in the hand between the wrist and the fingers.
معنی(noun):
The pubic bone.
معنی(noun):
A comb structure.
معنی(noun):
One of the genus Pecten of scallops.
example
معنی(example):
پکتن بخشی از برخی صدفها است و به حرکت آنها کمک میکند.
مثال:
The pecten is a part of some shells and helps in their movement.
معنی(example):
دانشمندان پکتن حیوانات دریایی را مطالعه میکنند تا آناتومی آنها را درک کنند.
مثال:
Scientists study the pecten of marine animals to understand their anatomy.
معنی فارسی کلمه pecten
:
پکتن، بخشی از صدف که به آن کمک میکند در آب حرکت کند و عضو اساسی در آناتومی برخی نرمتنان به شمار میرود.