معنی فارسی pedanthood

B1

وضعیتی که حاصل آن تصحیح افراطی و نشان دادن دانش است.

The state of being a pedant; excessive concern for minor details.

example
معنی(example):

پدانت‌هولد او زمانی که نتوانست معلم را تصحیح نکند، مشهود بود.

مثال:

His pedanthood was evident when he could not resist correcting the teacher.

معنی(example):

پدانت‌هولد می‌تواند به انزواهای اجتماعی منجر شود.

مثال:

Pedanthood can often lead to social isolation.

معنی فارسی کلمه pedanthood

: معنی pedanthood به فارسی

وضعیتی که حاصل آن تصحیح افراطی و نشان دادن دانش است.