معنی فارسی pend
B1معطل کردن، به حالت تعلیق درآوردن یک تصمیم یا درخواست تا زمانی دیگر.
To suspend or temporarily halt a decision or action.
- VERB
example
معنی(example):
لطفاً درخواست را تا اطلاع ثانوی معلق نگه دارید.
مثال:
Please pend the application until further notice.
معنی(example):
کمیته تصمیم گرفت که رایگیری را معلق کند.
مثال:
The committee decided to pend the vote.
معنی فارسی کلمه pend
:
معطل کردن، به حالت تعلیق درآوردن یک تصمیم یا درخواست تا زمانی دیگر.