معنی فارسی penney
A1پنی، واحد کوچک پول یا سکه، معمولاً به ارزش کم.
A small unit of currency, typically of low value.
- NOUN
example
معنی(example):
من یک پنی بر روی پیادهرو پیدا کردم.
مثال:
I found a penney on the sidewalk.
معنی(example):
جمعآوری پنیها میتواند یک سرگرمی جالب باشد.
مثال:
Collecting penneys can be a fun hobby.
معنی فارسی کلمه penney
:
پنی، واحد کوچک پول یا سکه، معمولاً به ارزش کم.