معنی فارسی pensioner/pensioner
B1بازنشسته به فردی اطلاق میشود که به دلیل سن یا مدت کار، دیگر در شغل خود فعالیت نمیکند و از مزایای مالی که برای دوران بازنشستگی پیشبینی شده استفاده میکند.
A person who has retired from active working life and receives a pension.
- NOUN
example
معنی(example):
بازنشسته از گذراندن وقت در مرکز محلی جامعه لذت میبرد.
مثال:
The pensioner enjoys spending time at the local community center.
معنی(example):
بسیاری از بازنشستگان در فعالیتهایی شرکت میکنند که آنها را فعال و درگیر نگه میدارد.
مثال:
Many pensioners participate in activities that keep them active and engaged.
معنی فارسی کلمه pensioner/pensioner
:بازنشسته به فردی اطلاق میشود که به دلیل سن یا مدت کار، دیگر در شغل خود فعالیت نمیکند و از مزایای مالی که برای دوران بازنشستگی پیشبینی شده استفاده میکند.