معنی فارسی penuries
C1به معنای فقر و کمبود، شرایطی که در آن منابع و امکانات کافی وجود ندارد.
A state of extreme poverty or destitution.
- NOUN
example
معنی(example):
خانواده در فقر زندگی میکردند اما امیدوار باقی ماندند.
مثال:
The family lived in penuries but remained hopeful.
معنی(example):
فقر میتواند در زمانهای دشوار به راهحلهای خلاقانه منجر شود.
مثال:
Penuries can lead to creative solutions in difficult times.
معنی فارسی کلمه penuries
:
به معنای فقر و کمبود، شرایطی که در آن منابع و امکانات کافی وجود ندارد.