معنی فارسی penuriousness
B1حالت یا شرایط تنگدستی و فقر، عدم توانایی مالی.
The state or quality of being extremely poor or frugal.
- NOUN
example
معنی(example):
تنگدستی او باعث شد که از گردهماییهای اجتماعی دوری کند.
مثال:
Her penuriousness led her to avoid social gatherings.
معنی(example):
تنگدستی محله در خانههای کوچک مشهود بود.
مثال:
The penuriousness of the neighborhood was evident in the small houses.
معنی فارسی کلمه penuriousness
:
حالت یا شرایط تنگدستی و فقر، عدم توانایی مالی.