معنی فارسی perceivedness

B1

قابل درک بودن، کیفیت و توانایی درک چیزی توسط فرد.

The quality of being perceived or understood.

example
معنی(example):

قابل درک بودن خطر می‌تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.

مثال:

The perceivedness of danger can vary from person to person.

معنی(example):

قابل درک بودن ریسک بر تصمیمات آنها تأثیر گذاشت.

مثال:

The perceivedness of the risk influenced their decisions.

معنی فارسی کلمه perceivedness

: معنی perceivedness به فارسی

قابل درک بودن، کیفیت و توانایی درک چیزی توسط فرد.