معنی فارسی perceptional
B2مربوط به ادراک یا توانایی درک یا شناسایی اطلاعات.
Relating to the ability to perceive or understand things.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای ادراکی او به او کمک کرد تا دیگران را بهتر درک کند.
مثال:
His perceptional skills helped him understand others better.
معنی(example):
تفاوتهای ادراکی میتواند منجر به سوء تفاهم شود.
مثال:
Perceptional differences can lead to misunderstandings.
معنی فارسی کلمه perceptional
:
مربوط به ادراک یا توانایی درک یا شناسایی اطلاعات.