معنی فارسی perchable

B1

قابل آویزان کردن، چیزی که می‌تواند بر روی یک پرچ قرار گیرد.

Able to be hung or placed on a perch.

example
معنی(example):

این کالا قابل آویزان کردن است و به راحتی می‌توان آن را آویخت.

مثال:

The item is perchable and can easily be hung.

معنی(example):

آنها قفسه را طوری طراحی کردند که برای اقلام مختلف قابل آویزان کردن باشد.

مثال:

They designed the shelf to be perchable for various items.

معنی فارسی کلمه perchable

: معنی perchable به فارسی

قابل آویزان کردن، چیزی که می‌تواند بر روی یک پرچ قرار گیرد.