معنی فارسی perfectionate
B1به کمال رساندن، فرایندی که در آن چیزی به بهترین وضعیت ممکن خود دست مییابد.
To make perfect or to bring to perfection.
- VERB
example
معنی(example):
او به سختی روی مهارتهایش در نقاشی کار کرد تا آنها را به کمال برساند.
مثال:
She worked hard to perfectionate her skills in painting.
معنی(example):
برای به کمال رساندن یک فرآیند، نیاز به تمرین مداوم است.
مثال:
To perfectionate a process, constant practice is required.
معنی فارسی کلمه perfectionate
:
به کمال رساندن، فرایندی که در آن چیزی به بهترین وضعیت ممکن خود دست مییابد.